آخرین مطالب پيوندها خرید عینک افتابی">خریدعینک افتابی
نويسندگان
|
همـ♥ـنفس
چهار شنبه 21 مرداد 1391برچسب:, :: 1:0 :: نويسنده : mony
فریاد زدم دوستت دارم صدایم را نشنیدی! اعتراف کردم که عاشقم ، جرم مرا باور نکردی! گفتم بدون تو میمیرم ، لبخندی تلخ زدی ! از دلتنگی ات اشک ریختم ، چشمهای خیسم را ندیدی! چگونه بگویم که دوستت دارم تا تو نیز در جواب بگویی که من هم همینطور! چگونه بگویم که بی تو این زندگی برایم عذاب است ، تا تو نیز مرا درک کنی! صدای فریادم را همه شنیدند جز او که باید میشنید! اشکهایم را همه دیدند! آشیانه ای که در قلبت ساخته ام تبدیل به قفسی شده که تا آخر در اینجا گرفتارم! گرفتار عشقی که باور ندارد مرا ، فکر میکند که این عشق مثل عشقهای دیگر این زمانه خیالیست ، حرفهای من بیچاره دروغین است! حالا دیگر آموخته ام که کلام دوستت دارم را بر زبان نیاورم ، دیگر اشک نریزم و درون خودم بسوزم ! اگر دلتنگت شدم با تنهایی درد دل کنم و اگر مردم نگویم که از عشق تو مردم ! اما رفتنم محال است ، عشق که آمد ، دیگر رفتنی نیست ، جنون که آمد ، عقل در زندگی حاکم نیست! آنقدر به پایت مینشینم تا بسوزم، تا ابد به عشقت زندگی میکنم تا بمیرم ! گرچه شاید مرا به فراموشی بسپاری ، اما عشق برای من با ارزش و فراموش نشدنیست است! نظرات شما عزیزان:
برای خرید عشق هرچه داشتند می آوردند.دیوانه ،هیچ نداشت و گریست.همه اورا مسخره کردند و خندیدند .اما هیچ کس ندانست که قیمت عشق اشک است.
چه جمله ی عجیبی است “دوستت دارم” ، هر کسی میگوید ، عاشقتر میشود و هر کسی میشنود بی تفاوت تر !
![]()
سلام وبلاگ قشنگی داری میشه منو لینک کنی اگه کردی مطمن باش منم زودلینکت میکنم به وبلاگم سر بزن چون مطلبهای جالبی گذاشتم وعکسهای عاشقانه وامو جدیدهست منتظرتم
سلام.همونطور که خواستی به وبت اومدم ووب قشنگی داری.
واسه تبادل هم من حرفی ندارم
در پاسخ نامه ام گل یخ دادی ...
هربار مرا وعده دوزخ دادی ... یک بار برو کلاس خیاطی عشق ... شاید که خدا کرد و به ما نخ دادی ... سلام زیبا بود...
salam elsa jan
esmet kheili ghashange hamintor webet mochakeram k behem sar zandi man linket kardam age khasti belink mano
لیلی زیر درخت انار نشست.
درخت انار عاشق شد، گل داد، سرخ سرخ گلها انار شد، داغ داغ... هر اناری هزار تا دانه داشت دانه ها عاشق بودند،دانه ها توی انار جا نمی شدند انار کوچک بود. دانه ها ترکیدند. انار ترک برداشت لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید. مجنون به لیلی اش رسید ... خدا گفت: راز رسیدن فقط همین بود کافی است انار دلت ترک بخورد ... ![]() ![]() ![]() ![]()
اين چه عشقي است که در دل دارم
من از اين عشق چه حاصل دارم مي گيريزي زمن و در طلبت بازهم کوشش باطل دارم
|
|||||||||||||||||
![]() |